حتی اگر باده ی خیال، خام کاسه ی هنوز، آماج سنگ محال؛ بر بوم موجز زمان و پرده ی دیلاق کمان حقیقتی هست! می شود لمس کرد تورسی آرام، پلک می گشاید بی پروا... –اگرچه کیهان دیرباز رنج، دیرباز درد– کوله بارش، عشق... در قسم نامه ی باران، یقین روشنی به بهار... امتداد لبخندی... جلوه ی تازه ی روز...